مسعود پزشکیان در بیانیه ای درباره مناطق، اقوام، ادیان و مذاهب کشور تاکید کرد: پیشنهاد و راهکار مشخص ما در جبران کاستی ها و محرومیت های تاریخی و مزمن در این نواحی رویکرد «تبعیض مثبت» و تمرکز برنامه ها و منابع برای پیشرفت و آبادانی نقاطی است که به شکلی شایسته مورد توجه برنامه ریزان قرار نگرفته است و متاسفانه به محرومیت این شهر یاران و خاک مهربانان» از توسعه متوازن و همه جانبه انجامیده است.
متن بیانیه مسعود پزشکیان نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری درباره مناطق، اقوام، ادیان و مذاهب به شرح زیر است:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنْ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ "
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ {اینها ملاک برتری نیست} گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ به یقین خداوند دانا و آگاه است. «حجرات ۱۳»
بیا تا جهان به بد نسپریم/ به کوشش همه دست نیکی بریم
فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مشک و از عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن، فریدون تویی
ملت شریف ایران
اینجانب به عنوان یکی از فرزندان ملت تاریخی و بزرگ ایران خود را در معرض رای شما ملت بزرگ ایران قرار داده ام تا در صورت همراهی و انتخاب و رأی ارزشمند شما ایرانیان بتوانم به عنوان خدمتگزار و امانتدار امید و رای تان در ساختن ایران بزرگ گام بردارم. بر همین اساس با شما عهد می بندم که در صورت انتخاب توسط شما همه توان و وقت و زندگی ام را صرف ساختن و آبادانی و عمران و پیشرفت ایران عزیز کنم. ایران میراث تمدنی و فرهنگی و سیاسی و سرزمینی ارزشمند و گرانقدر و عزیزی است که از چند هزار سال قبل سهمی قابل توجه در برساختن تمدن و فرهنگ بشری ایفا کرده و در جای جای این سرزمین اهورایی نشانه های فراوانی از تمدن چند هزار ساله ایرانیان است.
امروز ایران ما یعنی آن سرزمین و فرهنگ و تمدن تاریخی که نیاکان به عنوان میراثی ارزنده به ارث گذاشته اند با چالش ها و مسائل بزرگ و گره های پیچیده ای در حوزه های اقتصادی و سیاسی و بین المللی و فرهنگی و اجتماعی دست به گریبان است و گشودن این گره ها و حل و فصل مسائل پیش روی کشور جز با همراهی و مشارکت تک تک شهروندان ایران زمین میسر نیست.
واقعیت این است که ارکان سازنده فرهنگ و تمدن ایران زمین که امروز به عنوان اقوام ایرانی و به تعبیری تار و پود هویت این کشور نام می بریم دیرزمانی است به علل و دلایلی از اقسام نابرابری ها و فقدان عدالت اقتصادی و اجتماعی و نظام اداری در رنج است و هر چند پس از انقلاب اسلامی بویژه در دوره اصلاحات گامهای خوبی در جهت رفع محرومیت از این مناطق برداشته شده، اما سیطره ساختار نامعقول و غیر قاعده مند از یک سو و بودجه ریزی های غلط و تجویز نسخه ها و راهبردهای مقطعی و شعاری از سوی دیگر به گسترش و تعمیق این نابرابری های تلخ انجامید که در این میان سیمای مناطق مرزی کشور را بیشتر متاثر نموده است.
پیشنهاد و راهکار مشخص ما در جبران کاستی ها و محرومیت های تاریخی و مزمن در این نواحی رویکرد «تبعیض مثبت» و تمرکز برنامه ها و منابع برای پیشرفت و آبادانی نقاطی است که به شکلی شایسته مورد توجه برنامه ریزان قرار نگرفته است و متاسفانه به محرومیت این شهر یاران و خاک مهربانان از توسعه متوازن و همه جانبه انجامیده است.
اگر این کاستی ها و بخشی نگری ها و فقدان نگاه ملی را در حوزه فرهنگی و مذهبی نیز تعمیم دهیم حساسیت ها و ضرورتها بیشتر به چشم می آیند. بنده از اینکه رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در «وحدت کلمه» و تلاش برای «انسجام ملی» و تقویت برادری بعضاً در نزاع های بی حاصل و دشمن پسند مذهبی و اعتقادی کم رنگ می شود، حسرت و تاسف می خورم و تامل در فرصت هایی که این وضعیت ناخوشایند از این دیار می ستاند و نیز از درخشش و زیبایی و رنگین کمان زیبایش می کاهد همواره از دغدغه هایم بوده است.
از این که شخصیت های ترکمن کرد، بلوچ و تالش به علت تمایز مذهبی از جایگاه مناسب و در شان یک ایرانی محروم می شوند؛ سخت متاثر می شوم به ویژه وقتی که به یاد می آورم صف اول آفرینشگران فرهنگی و تمدنی ایران عزیز همین مردمانی هستند که در نگاه برخی از عناصر بی توجه به آیین های ملی و دینی بعضاً از حقوق اساسی شان محروم می شوند. بنده شایستگانی از اهل سنت می شناسم که علیرغم کاربلدی و شایستگی صرفا به واسطه ذهنیت بسته برخی از افراد و سیستم های معیوب از مناصب و جایگاه های مناسب برخوردار نیستند.
متن بیانیه مسعود پزشکیان نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری درباره مناطق، اقوام، ادیان و مذاهب به شرح زیر است:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنْ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ "
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ {اینها ملاک برتری نیست} گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ به یقین خداوند دانا و آگاه است. «حجرات ۱۳»
بیا تا جهان به بد نسپریم/ به کوشش همه دست نیکی بریم
فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مشک و از عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن، فریدون تویی
ملت شریف ایران
اینجانب به عنوان یکی از فرزندان ملت تاریخی و بزرگ ایران خود را در معرض رای شما ملت بزرگ ایران قرار داده ام تا در صورت همراهی و انتخاب و رأی ارزشمند شما ایرانیان بتوانم به عنوان خدمتگزار و امانتدار امید و رای تان در ساختن ایران بزرگ گام بردارم. بر همین اساس با شما عهد می بندم که در صورت انتخاب توسط شما همه توان و وقت و زندگی ام را صرف ساختن و آبادانی و عمران و پیشرفت ایران عزیز کنم. ایران میراث تمدنی و فرهنگی و سیاسی و سرزمینی ارزشمند و گرانقدر و عزیزی است که از چند هزار سال قبل سهمی قابل توجه در برساختن تمدن و فرهنگ بشری ایفا کرده و در جای جای این سرزمین اهورایی نشانه های فراوانی از تمدن چند هزار ساله ایرانیان است.
امروز ایران ما یعنی آن سرزمین و فرهنگ و تمدن تاریخی که نیاکان به عنوان میراثی ارزنده به ارث گذاشته اند با چالش ها و مسائل بزرگ و گره های پیچیده ای در حوزه های اقتصادی و سیاسی و بین المللی و فرهنگی و اجتماعی دست به گریبان است و گشودن این گره ها و حل و فصل مسائل پیش روی کشور جز با همراهی و مشارکت تک تک شهروندان ایران زمین میسر نیست.
واقعیت این است که ارکان سازنده فرهنگ و تمدن ایران زمین که امروز به عنوان اقوام ایرانی و به تعبیری تار و پود هویت این کشور نام می بریم دیرزمانی است به علل و دلایلی از اقسام نابرابری ها و فقدان عدالت اقتصادی و اجتماعی و نظام اداری در رنج است و هر چند پس از انقلاب اسلامی بویژه در دوره اصلاحات گامهای خوبی در جهت رفع محرومیت از این مناطق برداشته شده، اما سیطره ساختار نامعقول و غیر قاعده مند از یک سو و بودجه ریزی های غلط و تجویز نسخه ها و راهبردهای مقطعی و شعاری از سوی دیگر به گسترش و تعمیق این نابرابری های تلخ انجامید که در این میان سیمای مناطق مرزی کشور را بیشتر متاثر نموده است.
پیشنهاد و راهکار مشخص ما در جبران کاستی ها و محرومیت های تاریخی و مزمن در این نواحی رویکرد «تبعیض مثبت» و تمرکز برنامه ها و منابع برای پیشرفت و آبادانی نقاطی است که به شکلی شایسته مورد توجه برنامه ریزان قرار نگرفته است و متاسفانه به محرومیت این شهر یاران و خاک مهربانان از توسعه متوازن و همه جانبه انجامیده است.
اگر این کاستی ها و بخشی نگری ها و فقدان نگاه ملی را در حوزه فرهنگی و مذهبی نیز تعمیم دهیم حساسیت ها و ضرورتها بیشتر به چشم می آیند. بنده از اینکه رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در «وحدت کلمه» و تلاش برای «انسجام ملی» و تقویت برادری بعضاً در نزاع های بی حاصل و دشمن پسند مذهبی و اعتقادی کم رنگ می شود، حسرت و تاسف می خورم و تامل در فرصت هایی که این وضعیت ناخوشایند از این دیار می ستاند و نیز از درخشش و زیبایی و رنگین کمان زیبایش می کاهد همواره از دغدغه هایم بوده است.
از این که شخصیت های ترکمن کرد، بلوچ و تالش به علت تمایز مذهبی از جایگاه مناسب و در شان یک ایرانی محروم می شوند؛ سخت متاثر می شوم به ویژه وقتی که به یاد می آورم صف اول آفرینشگران فرهنگی و تمدنی ایران عزیز همین مردمانی هستند که در نگاه برخی از عناصر بی توجه به آیین های ملی و دینی بعضاً از حقوق اساسی شان محروم می شوند. بنده شایستگانی از اهل سنت می شناسم که علیرغم کاربلدی و شایستگی صرفا به واسطه ذهنیت بسته برخی از افراد و سیستم های معیوب از مناصب و جایگاه های مناسب برخوردار نیستند.
آنان نمی دانند که ایران بدون فرهنگ و هویت کردی مهمترین عنصر متشکله اش را از دست می دهد و به نقصانی جبران ناپذیر دچار می شود چنانکه آذری های غیور و آزادیخواه و احیا کننده مشروطیت و بلوچ و سیستانی های دلاور و شجاع و صمیمی و هم وطنان مومن و سختکوش ارمنی و آشوری و زرتشتی های نیک پندار و درست کردار و مندایی های پاک نهاد و کلیمی های عزیز و عربهای رشید و غیور و بختیاری و لرهای دشمن ستیز و ترکمنان زیبا اندیش و میهن دوست و پارسانان پاسبانان و وارثان اندیشه های کهن و قشقایی های ایران دوست و ده ها تیره ایرانی که اهتزاز پرچم ایران و انسجام ملی مرهون تلاشها و رشادتهای آنان است.
موسیقی ایرانی شاهد زنده و گویای چنین واقعیتی مهم و درس آموز است؛ وجود دستگاه ها و گوشه هایی مانند عراق (عراق عجم)، عرب، آذربایجانی، شوشتری، بیاتهای کرد، ترک، یا زند و دیلمان دشتی، زابل، ترکمن، مسیحی، نیشابور، افشاری، بختیاری، طوسی، نیریز و ... نشان از درهم تنیدگی زبانی و هنری و ذوقی مردم ایران زمین است که اگر چنین نبود زبان فارسی به این شیرینی و سرزندگی نمی بود؛ زبان شناسان معتقدند که در شکل گیری این زبان شیوای جهانی همه نقاط و گویشوران ایرانی از قطران تبریزی نظامی گنجوی و جلال الدین بلخی تا شهریار شعر ایرانی تا مستوره اردلان کردستانی و پژمان بختیاری و طالب آملی و حافظ و سعدی شیرازی و هزاران ادیب و سخنور تاریخ ادب فارسی نقش داشتند تا آنجا که به حق می توان ادعا کرد اگر گویش های محلی و منطقه ای ایران نمی بودند زبان فارسی نیز از ظرفیت کنونی برخوردار نمی شد و چنین شیرینی و حلاوتی نمی داشت.
بر این باورم که تمام بسترها و زمینه ها برای ترمیم جایگاه اقوام ایرانی آنگونه که شایسته آن هستند و فراهم است. قدری اعتماد، صداقت و جدیت و تدبیر می خواهد تا سربازان مرزهای ایران زمین مدیران و مجریان سیاست های درست اقتصادی و مرزی شوند.
امیدوارم در تعامل میان نخبگان و مردم در اقصی نقاط ایران زمین، شاهد عملی شدن چشم اندازها ذیل باشیم که دستیابی به آنها جز با همت آحاد ملت بزرگ ایران ممکن نیست:
۱- نگرش فرصت گرایانه به حوزه اقوام و مذاهب و تلاش حداکثری در ارتقای عدالت اجتماعی و جایگاه شهروندی آنان
۲- توجه به همه ایرانیان بر اساس حقوق شهروندی و شایستگی های حرفه ای نه بر مبنای تفاوت های زبانی و مذهبی
۳- تقویت ارتباط میان آحاد مردم ایران از اقوام و مذاهب مختلف از طریق گفت وگوهای فرهنگی و هنری و ...
۴- توسعه متوازن چهار گوشه این دیار و تلاش در جهت محرومیت زدایی از طریق تقویت زیر ساخت ها و سرمایه گذاریهای دولتی و تشویق بخش خصوصی در جهت سرمایه گذاری در مناطق مذکور به گونه ای که در یک دوره چهار ساله ضریب درآمد و امنیت و رفاه و توسعه در مرز و نقاط دور از مرکز به بالاترین رتبه ارتقاء یابد
۵- تنظیم سیاستهای مرزی از طریق مشارکت مرزنشینان و نخبگان محلی و روسای طوایف و نهادها و نخبگان منطقه ای
۶- ساماندهی اقتصاد مرزی و حل ریشه ای مسئله کولبران و سوخت بران و تبادلات مرزی از طریق پیشنهاد و مشارکت اصناف و نخبگان منطقه ای با لحاظ تقویت اقتصاد ملی و محلی
۷- تقویت و پاسداشت سنت های فرهنگی و زبانی و آیینی اقوام با استفاده از ظرفیت های قانون اساسی
۸- حرکت در مسیر عدالت اجتماعی و استخدامی و مدیریتی به ویژه در موضوع مدیریت نخبگان شایسته مناطق قومی و مذهبی و استفاده از نخبگان اهل سنت در هیات دولت و استانداران
۹- ایجاد و تقویت زیرساخت های اقتصادی و صنعتی بویژه مناطقی که در گذشته کمتر مورد توجه بوده اند
۱۰- برنامه ریزی با رویکرد تبعیض مثبت به نفع توسعه مناطق کمتر برخوردار در سطح کشور
۱۱- تقویت ساختارهای مناسب در حوزه اقوام و مذاهب با هدف توجه ویژه به اقتصاد و فرهنگ و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته قومی و مذهبی و تقویت نگاه توسعه ای به جای نگاه امنیتی و تهدید محور در حوزه اقوام و مذاهب
به امید ایران سربلند و سرفراز با مشارکت همه ایرانیان
خاک پای ملت ایران
مسعود پزشکیان»
موسیقی ایرانی شاهد زنده و گویای چنین واقعیتی مهم و درس آموز است؛ وجود دستگاه ها و گوشه هایی مانند عراق (عراق عجم)، عرب، آذربایجانی، شوشتری، بیاتهای کرد، ترک، یا زند و دیلمان دشتی، زابل، ترکمن، مسیحی، نیشابور، افشاری، بختیاری، طوسی، نیریز و ... نشان از درهم تنیدگی زبانی و هنری و ذوقی مردم ایران زمین است که اگر چنین نبود زبان فارسی به این شیرینی و سرزندگی نمی بود؛ زبان شناسان معتقدند که در شکل گیری این زبان شیوای جهانی همه نقاط و گویشوران ایرانی از قطران تبریزی نظامی گنجوی و جلال الدین بلخی تا شهریار شعر ایرانی تا مستوره اردلان کردستانی و پژمان بختیاری و طالب آملی و حافظ و سعدی شیرازی و هزاران ادیب و سخنور تاریخ ادب فارسی نقش داشتند تا آنجا که به حق می توان ادعا کرد اگر گویش های محلی و منطقه ای ایران نمی بودند زبان فارسی نیز از ظرفیت کنونی برخوردار نمی شد و چنین شیرینی و حلاوتی نمی داشت.
بر این باورم که تمام بسترها و زمینه ها برای ترمیم جایگاه اقوام ایرانی آنگونه که شایسته آن هستند و فراهم است. قدری اعتماد، صداقت و جدیت و تدبیر می خواهد تا سربازان مرزهای ایران زمین مدیران و مجریان سیاست های درست اقتصادی و مرزی شوند.
امیدوارم در تعامل میان نخبگان و مردم در اقصی نقاط ایران زمین، شاهد عملی شدن چشم اندازها ذیل باشیم که دستیابی به آنها جز با همت آحاد ملت بزرگ ایران ممکن نیست:
۱- نگرش فرصت گرایانه به حوزه اقوام و مذاهب و تلاش حداکثری در ارتقای عدالت اجتماعی و جایگاه شهروندی آنان
۲- توجه به همه ایرانیان بر اساس حقوق شهروندی و شایستگی های حرفه ای نه بر مبنای تفاوت های زبانی و مذهبی
۳- تقویت ارتباط میان آحاد مردم ایران از اقوام و مذاهب مختلف از طریق گفت وگوهای فرهنگی و هنری و ...
۴- توسعه متوازن چهار گوشه این دیار و تلاش در جهت محرومیت زدایی از طریق تقویت زیر ساخت ها و سرمایه گذاریهای دولتی و تشویق بخش خصوصی در جهت سرمایه گذاری در مناطق مذکور به گونه ای که در یک دوره چهار ساله ضریب درآمد و امنیت و رفاه و توسعه در مرز و نقاط دور از مرکز به بالاترین رتبه ارتقاء یابد
۵- تنظیم سیاستهای مرزی از طریق مشارکت مرزنشینان و نخبگان محلی و روسای طوایف و نهادها و نخبگان منطقه ای
۶- ساماندهی اقتصاد مرزی و حل ریشه ای مسئله کولبران و سوخت بران و تبادلات مرزی از طریق پیشنهاد و مشارکت اصناف و نخبگان منطقه ای با لحاظ تقویت اقتصاد ملی و محلی
۷- تقویت و پاسداشت سنت های فرهنگی و زبانی و آیینی اقوام با استفاده از ظرفیت های قانون اساسی
۸- حرکت در مسیر عدالت اجتماعی و استخدامی و مدیریتی به ویژه در موضوع مدیریت نخبگان شایسته مناطق قومی و مذهبی و استفاده از نخبگان اهل سنت در هیات دولت و استانداران
۹- ایجاد و تقویت زیرساخت های اقتصادی و صنعتی بویژه مناطقی که در گذشته کمتر مورد توجه بوده اند
۱۰- برنامه ریزی با رویکرد تبعیض مثبت به نفع توسعه مناطق کمتر برخوردار در سطح کشور
۱۱- تقویت ساختارهای مناسب در حوزه اقوام و مذاهب با هدف توجه ویژه به اقتصاد و فرهنگ و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته قومی و مذهبی و تقویت نگاه توسعه ای به جای نگاه امنیتی و تهدید محور در حوزه اقوام و مذاهب
به امید ایران سربلند و سرفراز با مشارکت همه ایرانیان
خاک پای ملت ایران
مسعود پزشکیان»
🔻آیا میتوان احکام فقهی را به خداوند نسبت داد؟
✍محمدتقی سهرابی فر
✔️فقه، تلاشِ فقیه برایِ رسیدن به حکمِ الهی است. نتیجه این تلاش، احکامی همچون واجب و حرام، صحیح و باطل است. در این نوشتار به دنبالِ پاسخ به این پرسش هستیم که آیا میتوانیم این احکامِ فقهی را حکم الهی بدانیم و باور قلبی بر الهی بودنِ آنها داشته باشیم؟ به عبارت دیگر آیا میتوان احکام و فتاوایِ موجود در فقه را به خداوند نسبت داد؟
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/43411/
✍محمدتقی سهرابی فر
✔️فقه، تلاشِ فقیه برایِ رسیدن به حکمِ الهی است. نتیجه این تلاش، احکامی همچون واجب و حرام، صحیح و باطل است. در این نوشتار به دنبالِ پاسخ به این پرسش هستیم که آیا میتوانیم این احکامِ فقهی را حکم الهی بدانیم و باور قلبی بر الهی بودنِ آنها داشته باشیم؟ به عبارت دیگر آیا میتوان احکام و فتاوایِ موجود در فقه را به خداوند نسبت داد؟
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/43411/
دینآنلاین
آیا میتوان احکام فقهی را به خداوند نسبت داد؟
محمدتقی سهرابی فر: فقه، تلاشِ فقیه برایِ رسیدن به حکمِ الهی است. نتیجه این تلاش، احکامی همچون واجب و حرام، صحیح و باطل است. در این نوشتار به دنبالِ پاسخ به این پرسش هستیم که آیا میتوانیم این احکامِ فقهی را حکم الهی بدانیم و باور قلبی بر الهی بودنِ آنها…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سپید جامههاتان خوش بخسبید ای یلان سرخ
پنجههاتان سبز خواهد شد
و مسلسلهایتان تقدیر را تصویر خواهد کرد
(عبدالکریم سروش)
پنجههاتان سبز خواهد شد
و مسلسلهایتان تقدیر را تصویر خواهد کرد
(عبدالکریم سروش)
چیزی که تا امروز با توجه به سوابق و صحبتهای انتخاباتی میتوان برداشت کرده و نهایت ظرفیت و توانایی مدیریتی کاندیداها را حدس زد:
سعید جلیلی: معاون وزیر خارجه
زاکانی: مسئول اردوهای راهیان نور وزارت آموزش و پرورش
پزشکیان: وزارت بهداشت
قاضیزاده هاشمی: رئیس دانشکده علوم پزشکی
قالیباف: یکی از فرماندهان سپاه در حد رحیم صفوی
پورمحمدی: معاونت بخشی از وزارت اطلاعات
@kharmagaas
سعید جلیلی: معاون وزیر خارجه
زاکانی: مسئول اردوهای راهیان نور وزارت آموزش و پرورش
پزشکیان: وزارت بهداشت
قاضیزاده هاشمی: رئیس دانشکده علوم پزشکی
قالیباف: یکی از فرماندهان سپاه در حد رحیم صفوی
پورمحمدی: معاونت بخشی از وزارت اطلاعات
@kharmagaas
🔻مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان گفته است به جای مذهب، قومیت یا جنسیت، مهم کارایی رئیسجمهور آینده است. او گفته: «ما میگوییم رئیسجمهور، مرد باشد یا زن و از هر قوم و مذهب و گرایشی باشد، باید مغز متفکر و مدیر توانمندی باشد و از اختیارات کامل و وسیع هم برخوردار باشد، زیرا رئیسجمهور ایران درواقع رئیس بیش از ۸۵ میلیون نفر است.»
🔻او از توانایی رئیسجمهور بعدی ایران برای حل «مشکلات متعدد» ابراز نگرانی کرده و گفته است: «هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری حرفهایی میزنند و وعدههایی میدهند، اما واقعیت این است که در اینجا رئیسجمهور مانند دیگر کشورها اختیارات کافی ندارد و اختیارات رئیسجمهور در اینجا محدود است.»
🔻مولوی عبدالحمید تاکیده کرده است: «تا زمانی که رئیسجمهور از اختیارات کامل و کافی برخوردار نباشد و تا زمانی که سیاستها از بالا تغییر پیدا نکنند، رئیسجمهور نمیتواند کاری بکند. ملت انتظار دارد در کشور تغییرات صورت بگیرد. اگر این اتفاق نیفتد انتخاب رئیسجمهور، تکرار مکرر است.»
🔻او از توانایی رئیسجمهور بعدی ایران برای حل «مشکلات متعدد» ابراز نگرانی کرده و گفته است: «هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری حرفهایی میزنند و وعدههایی میدهند، اما واقعیت این است که در اینجا رئیسجمهور مانند دیگر کشورها اختیارات کافی ندارد و اختیارات رئیسجمهور در اینجا محدود است.»
🔻مولوی عبدالحمید تاکیده کرده است: «تا زمانی که رئیسجمهور از اختیارات کامل و کافی برخوردار نباشد و تا زمانی که سیاستها از بالا تغییر پیدا نکنند، رئیسجمهور نمیتواند کاری بکند. ملت انتظار دارد در کشور تغییرات صورت بگیرد. اگر این اتفاق نیفتد انتخاب رئیسجمهور، تکرار مکرر است.»
❓چرا رای بدهم/ندهم؟
همهی افرادی که قصد حضور در انتخابات را دارند و آنان که دست رد بر سینهی انتخابات میزنند و رای نخواهند داد، نزد خود، دلایلی دارند. آن دلایل کدام است؟
✅ کسانی که تمایل به شرکت در انتخابات دارند، و رای خواهند داد، به شش گروه تقسیم میشوند:
۱. افرادی که از سر وظیفهی دینی رای خواهند داد.
۲. افرادی که برای حمایت از نظام و پیروی از حاکمان، رای خواهند داد.
۳. کسانی که بخاطر ترس و پرهیز از عواقب احتمالی رای ندادن، پای صندوق رای خواهند رفت.
۴. افرادی که معتقدند دموکراسی، ذره ذره و از طریق کنش مشارکت هرچند محدود، و حضور فعال در کشمکشهای انتخابات به دست میآید.
۵. گروهی که به اثرات کوتاه مدت مثبت، هر چند جزیی رای دادن بر "اکنون"، توجه دارند. (کسب منفعت، حتی جزیی)
۶. و در نهایت، گروهی که نمیخواهند وضع از این که هست، بدتر شود. (دفع ضرر، حتی جزیی)
✅ و اما آنان که قصد مشارکت در انتخابات ندارند، نیز به شش گروه تقسیم میشوند:
۱. گروهی که با عدم مشارکت در انتخابات، قصد دارند از نظام مستقر، مشروعیتزدایی کنند. و یا دست کم با امتناع از رای دادن بر مشروعیت او نیفزایند.
۲. گروه دوم، افرادی که از سر وظیفهی دینی و یا اخلاقی (و یا هر دو)، رأی نمیدهند.
۳. گروهی که نسبت به وعدههای کاندیداها مطلقا بی اعتمادند و بر این باورند که تجربه کردن مکرر تجربههای تلخ گذشته، نوعی خطای فاحش است.
۴. کسانی که ساختار نظام حاکم را بدون هرگونه انعطاف ارزیابی میکنند و رای دادن و ندادن را در او بیاثر میبینند.
۵. گروهی که با نگاه به کنشهای خشونتآمیز حاکمان و درد و رنج ناشی از آن در سنوات پیشین، عواطفشان اجازهی بازی در زمین سیستم را به آنها نمیدهند.
۶. و در نهایت، گروهی که در وضعیت یاس و نومیدی قرار دارند و به علت خستگی سیاسی، انزوا گزینی و حاشیه نشینی را انتخاب کردهاند. برای این گروه، اشتغالات سیاسی، بیهودگی است. این گروه از بازی سیاست بیرون رفتهاند.
✅ تیپشناسی آنان که رای میدهند و کسانی که رای نخواهند داد، صرفا به منظور تفکیک علل مشارکت و علل عدم مشارکت است، و الا آنچه در عمل و میدان کنش سیاسی رخ میدهد، ترکیبی از علل بیان شده است. به سخن دیگر، مشارکت و عدم مشارکت، نتیجهی علل چندگانه (و نه یک عامل) است. اما این که کدام علت، بیشترین اثر را در شکلگیری کنش دارد، نزد کنشگران و موقعیتهای مختلف، با یکدیگر متفاوت است.
این روزها گفتگوی وسیعی میان گروه اول و گروه دوم در جریان است. هر یک تلاش میکنند با استدلالها و به میان آوردن دلایل متعدد، دیگری را مجاب به کنش مورد نظر خویش کنند. اما به نظر میرسد عموم این گفتگوها عقیم میماند و اثر چندانی ندارد.
❓چرا دلایل به آسانی نمیتواند افراد را به تغییر موضع انتخاباتی بکشاند؟
یکی از پاسخهای قابل تامل این است که هر تصمیم و کنشی، نتیجه و محصول علل و عواملی در هم بافته است. پیچیدگی و مشکل تاثیرگذاری، وقتی بیشتر میشود که نقش عاطفه در تصمیمگیری پررنگتر گردد.
در گفتگوهای بیثمر، هر شخص، دلایلاش را صرفا از موضع و موقعیت خودش به دیگری عرضه میکند. دلایلی که البته نزد او کافی و مستحکم است. اما کمتر به این نکته توجه دارد که در این سنخ موضوعات، دلیل مقنع، قانعکنندگیاش تماما به قوت استدلال نیست. بلکه علل غیر معرفتی، قوت و نفوذ استدلال را تحت تاثیر قرار میدهد. به نحو آشکارا، احتمال حضور در انتخابات توسط هر شهروند، علاوه بر دلایل، به میزان زخم و رنجی است که مستقیم و غیر مستقیم از سوی حاکمیت به او تحمیل شده است.
✔️ خلاصه آنکه،
در هر کنش و تصمیمی، سه عنصر "عقل"، "احساس" و "داوری اخلاقی"، به درجاتی حضور دارند. این که از این سه، کدامیک زمام کنش را به دست میگیرد و شخص را به کدام وادی متمایل میکند، ، در افراد و در موقعیتها، مختلف است.
به نحو کلی، به میزانی که شهروندان به نحو مستقیم و غیر مستقیم از رفتارها و تصمیمات حکومت، آسیب دیدهاند، رنج کشیدهاند و جانشان فرسوده شده باشد، عواطف و احساساتشان در شکلگیری تصمیمات سیاسی آنها مدخلیت بیشتری مییابد.
✍️ علی زمانیان - ... ۱۴۰۳/۰۳/۲۶
@kherade_montaghed
همهی افرادی که قصد حضور در انتخابات را دارند و آنان که دست رد بر سینهی انتخابات میزنند و رای نخواهند داد، نزد خود، دلایلی دارند. آن دلایل کدام است؟
✅ کسانی که تمایل به شرکت در انتخابات دارند، و رای خواهند داد، به شش گروه تقسیم میشوند:
۱. افرادی که از سر وظیفهی دینی رای خواهند داد.
۲. افرادی که برای حمایت از نظام و پیروی از حاکمان، رای خواهند داد.
۳. کسانی که بخاطر ترس و پرهیز از عواقب احتمالی رای ندادن، پای صندوق رای خواهند رفت.
۴. افرادی که معتقدند دموکراسی، ذره ذره و از طریق کنش مشارکت هرچند محدود، و حضور فعال در کشمکشهای انتخابات به دست میآید.
۵. گروهی که به اثرات کوتاه مدت مثبت، هر چند جزیی رای دادن بر "اکنون"، توجه دارند. (کسب منفعت، حتی جزیی)
۶. و در نهایت، گروهی که نمیخواهند وضع از این که هست، بدتر شود. (دفع ضرر، حتی جزیی)
✅ و اما آنان که قصد مشارکت در انتخابات ندارند، نیز به شش گروه تقسیم میشوند:
۱. گروهی که با عدم مشارکت در انتخابات، قصد دارند از نظام مستقر، مشروعیتزدایی کنند. و یا دست کم با امتناع از رای دادن بر مشروعیت او نیفزایند.
۲. گروه دوم، افرادی که از سر وظیفهی دینی و یا اخلاقی (و یا هر دو)، رأی نمیدهند.
۳. گروهی که نسبت به وعدههای کاندیداها مطلقا بی اعتمادند و بر این باورند که تجربه کردن مکرر تجربههای تلخ گذشته، نوعی خطای فاحش است.
۴. کسانی که ساختار نظام حاکم را بدون هرگونه انعطاف ارزیابی میکنند و رای دادن و ندادن را در او بیاثر میبینند.
۵. گروهی که با نگاه به کنشهای خشونتآمیز حاکمان و درد و رنج ناشی از آن در سنوات پیشین، عواطفشان اجازهی بازی در زمین سیستم را به آنها نمیدهند.
۶. و در نهایت، گروهی که در وضعیت یاس و نومیدی قرار دارند و به علت خستگی سیاسی، انزوا گزینی و حاشیه نشینی را انتخاب کردهاند. برای این گروه، اشتغالات سیاسی، بیهودگی است. این گروه از بازی سیاست بیرون رفتهاند.
✅ تیپشناسی آنان که رای میدهند و کسانی که رای نخواهند داد، صرفا به منظور تفکیک علل مشارکت و علل عدم مشارکت است، و الا آنچه در عمل و میدان کنش سیاسی رخ میدهد، ترکیبی از علل بیان شده است. به سخن دیگر، مشارکت و عدم مشارکت، نتیجهی علل چندگانه (و نه یک عامل) است. اما این که کدام علت، بیشترین اثر را در شکلگیری کنش دارد، نزد کنشگران و موقعیتهای مختلف، با یکدیگر متفاوت است.
این روزها گفتگوی وسیعی میان گروه اول و گروه دوم در جریان است. هر یک تلاش میکنند با استدلالها و به میان آوردن دلایل متعدد، دیگری را مجاب به کنش مورد نظر خویش کنند. اما به نظر میرسد عموم این گفتگوها عقیم میماند و اثر چندانی ندارد.
❓چرا دلایل به آسانی نمیتواند افراد را به تغییر موضع انتخاباتی بکشاند؟
یکی از پاسخهای قابل تامل این است که هر تصمیم و کنشی، نتیجه و محصول علل و عواملی در هم بافته است. پیچیدگی و مشکل تاثیرگذاری، وقتی بیشتر میشود که نقش عاطفه در تصمیمگیری پررنگتر گردد.
در گفتگوهای بیثمر، هر شخص، دلایلاش را صرفا از موضع و موقعیت خودش به دیگری عرضه میکند. دلایلی که البته نزد او کافی و مستحکم است. اما کمتر به این نکته توجه دارد که در این سنخ موضوعات، دلیل مقنع، قانعکنندگیاش تماما به قوت استدلال نیست. بلکه علل غیر معرفتی، قوت و نفوذ استدلال را تحت تاثیر قرار میدهد. به نحو آشکارا، احتمال حضور در انتخابات توسط هر شهروند، علاوه بر دلایل، به میزان زخم و رنجی است که مستقیم و غیر مستقیم از سوی حاکمیت به او تحمیل شده است.
✔️ خلاصه آنکه،
در هر کنش و تصمیمی، سه عنصر "عقل"، "احساس" و "داوری اخلاقی"، به درجاتی حضور دارند. این که از این سه، کدامیک زمام کنش را به دست میگیرد و شخص را به کدام وادی متمایل میکند، ، در افراد و در موقعیتها، مختلف است.
به نحو کلی، به میزانی که شهروندان به نحو مستقیم و غیر مستقیم از رفتارها و تصمیمات حکومت، آسیب دیدهاند، رنج کشیدهاند و جانشان فرسوده شده باشد، عواطف و احساساتشان در شکلگیری تصمیمات سیاسی آنها مدخلیت بیشتری مییابد.
✍️ علی زمانیان - ... ۱۴۰۳/۰۳/۲۶
@kherade_montaghed
"دنیا و آنچه در آن میگذرد، هیچگاه به آن صورت نیست که ما میخواهیم و یا فکر میکنیم باید باشد، بلکه هست و فارغ از خواست و فکر ما وجود دارد. نادیده گرفتن این اصل و عناد با آن، گرفتاری میآورد و شیرازه زندگی، خانواده، تربیت، و همه امور را میپاشاند. در ورای حقیقت، فراحقیقتی است که عقل و خرد آن را برنمیتاباند"
روزگار سخت - چارلز دیکنز
روزگار سخت - چارلز دیکنز
Forwarded from محمدرضا جلائیپور🍀Jalaeipour
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 پیدا و پنهان پزشکیان - قسمت اول
#برای_ایران این ویدیو را کامل ببینید و تا حد ممکن همرسانی و برای مرددها و هموطنانی که پزشکیان را نمیشناسند ارسال کنید.
✌🏼✌🏼
@jalaeipour
#برای_ایران این ویدیو را کامل ببینید و تا حد ممکن همرسانی و برای مرددها و هموطنانی که پزشکیان را نمیشناسند ارسال کنید.
✌🏼✌🏼
@jalaeipour
بیستوپنج خرداد؛ اِجماع و همکاری، فضیلتِ شهروندی
یکم. اجتماعِ بزرگِ بیستوپنجِ خردادِ هشتادوهشت، تجربه و تصویری بود از اِجماع و وفاقِ اجتماعی و سیاسی، برخوردار از کثرت و رنگارنگیِ فرهنگی و مذهبی و حزبی، بر سر اصول و ارزشهای مشترک. ظهور و وجودِ این اِجماع و وفاقِ عامّ، در خیابان بود. یعنی در عینیترین، ملموسترین و محسوسترین شکل و صورتِ ممکن. آن اجتماعِ میلیونی، با تمام تفاوتها و حتّی تضادّها، در یک راه و مسیر همراه و همصدا شدند، برای اهداف و آرمانهای مشترک.
یک توافقِ نانوشته امّا مصوّب آنچیزی بود که اجتماعِ بزرگ را گردِ هم آورد. بدون این وفاق، آن اجتماع تشکیل نمیشد. پایه و بنیانِ این وفاقِ جمعی، نه وحدت و یکدستی، بلکه تکثّر و تنوّع بود؛ یعنی آدمهای متفاوت، با آموزهها و باورهای مختلف، دور هم جمع شدند و اِجماعِ نانوشتهی خود را شکل دادند. به همین دلیل، اِجماعِ بیستوپنجِ خرداد، متکثّرانه بود. امّا ضمنِ کثرتِ گسترده، مردمان بر روی اصل و ارزشِ مشترک به تفاهم و توافقِ عامّ رسیدند. جنبش سبز، در واقع از این اِجماعِ بزرگ و گسترده آغاز کرد و خود را آشکار ساخت. بیستوپنجِ خرداد، عالیترین و بزرگترین نمودِ این اِجماع بود که بنای آن جنبش شد؛ نهضتِ سبز، توافق و تفاهمِ اجتماعی-سیاسیِ شهروندان را بسط و توسعه داد.
دوم. امّا آن امرِ مشترک، آن اصلِ مشاع که مردمان را با تکثّر و تنوّعِ عقیدتی و مذهبی و فرهنگی کنار هم به خیابان کشاند، و بنای توافق و تفاهمِ جمعی شد، در اصل همین بود: حقّ؛ حقّ شهروندی، حقّ سیاسی در برابر نظام. و بازشناختنِ این حقّ، بازگرفتنِ این حقّ به مردم و طلبِ طلبکارانهی آن از دولت و حکومت. آنچه در کُنهِ جنبشِ سبز رخ نمود، حقّخواهی بود. در پسِ پرسشِ بزرگ و اساسیِ «رأی من کجاست؟»، پرسش از حقّ نهفته بود. مسئله صرفاً رأی نبود، مسئله حقّ بود. «رأی من کجاست؟»، تعبیر و ترجمانی بود از «حقِّ من کجاست؟». برای جنبشِ سبز، رهبر و همراهیِ میرحسین موسوی سزاوار بود که خطّ قرمز خود را در حقّ ملّت شناخت.
سوم. در جنبشِ مردمی سبز، خاصّه اجتماعِ بزرگِ بیستوپنج خرداد، مردمان در مقام شهروندانِ مسئول و آزاد فضایل سیاسی خود را شناختند. نهضتِ سبز، به قول رالز، ادایِ صادقانهی «فضیلتِ سیاسیِ شهروندی» در خیابان بود. در این ادای فضیلتِ شهروندانگی و مدنیّت، نهضتِ سبز چونان نهضتِ سیاسی لیبرال، اِجماع بر حقّ انسان را در چارچوبِ همکاری و همیاری، مبتنی بر احترامِ متقابل، رواداری و مُدارا پذیرفت. بیستوپنج خرداد، بلوغ و کمالِ فضیلتِ شهروندی چونان فضیلتِ سیاسی بود در مسیر آزادی. رضا زمان
یکم. اجتماعِ بزرگِ بیستوپنجِ خردادِ هشتادوهشت، تجربه و تصویری بود از اِجماع و وفاقِ اجتماعی و سیاسی، برخوردار از کثرت و رنگارنگیِ فرهنگی و مذهبی و حزبی، بر سر اصول و ارزشهای مشترک. ظهور و وجودِ این اِجماع و وفاقِ عامّ، در خیابان بود. یعنی در عینیترین، ملموسترین و محسوسترین شکل و صورتِ ممکن. آن اجتماعِ میلیونی، با تمام تفاوتها و حتّی تضادّها، در یک راه و مسیر همراه و همصدا شدند، برای اهداف و آرمانهای مشترک.
یک توافقِ نانوشته امّا مصوّب آنچیزی بود که اجتماعِ بزرگ را گردِ هم آورد. بدون این وفاق، آن اجتماع تشکیل نمیشد. پایه و بنیانِ این وفاقِ جمعی، نه وحدت و یکدستی، بلکه تکثّر و تنوّع بود؛ یعنی آدمهای متفاوت، با آموزهها و باورهای مختلف، دور هم جمع شدند و اِجماعِ نانوشتهی خود را شکل دادند. به همین دلیل، اِجماعِ بیستوپنجِ خرداد، متکثّرانه بود. امّا ضمنِ کثرتِ گسترده، مردمان بر روی اصل و ارزشِ مشترک به تفاهم و توافقِ عامّ رسیدند. جنبش سبز، در واقع از این اِجماعِ بزرگ و گسترده آغاز کرد و خود را آشکار ساخت. بیستوپنجِ خرداد، عالیترین و بزرگترین نمودِ این اِجماع بود که بنای آن جنبش شد؛ نهضتِ سبز، توافق و تفاهمِ اجتماعی-سیاسیِ شهروندان را بسط و توسعه داد.
دوم. امّا آن امرِ مشترک، آن اصلِ مشاع که مردمان را با تکثّر و تنوّعِ عقیدتی و مذهبی و فرهنگی کنار هم به خیابان کشاند، و بنای توافق و تفاهمِ جمعی شد، در اصل همین بود: حقّ؛ حقّ شهروندی، حقّ سیاسی در برابر نظام. و بازشناختنِ این حقّ، بازگرفتنِ این حقّ به مردم و طلبِ طلبکارانهی آن از دولت و حکومت. آنچه در کُنهِ جنبشِ سبز رخ نمود، حقّخواهی بود. در پسِ پرسشِ بزرگ و اساسیِ «رأی من کجاست؟»، پرسش از حقّ نهفته بود. مسئله صرفاً رأی نبود، مسئله حقّ بود. «رأی من کجاست؟»، تعبیر و ترجمانی بود از «حقِّ من کجاست؟». برای جنبشِ سبز، رهبر و همراهیِ میرحسین موسوی سزاوار بود که خطّ قرمز خود را در حقّ ملّت شناخت.
سوم. در جنبشِ مردمی سبز، خاصّه اجتماعِ بزرگِ بیستوپنج خرداد، مردمان در مقام شهروندانِ مسئول و آزاد فضایل سیاسی خود را شناختند. نهضتِ سبز، به قول رالز، ادایِ صادقانهی «فضیلتِ سیاسیِ شهروندی» در خیابان بود. در این ادای فضیلتِ شهروندانگی و مدنیّت، نهضتِ سبز چونان نهضتِ سیاسی لیبرال، اِجماع بر حقّ انسان را در چارچوبِ همکاری و همیاری، مبتنی بر احترامِ متقابل، رواداری و مُدارا پذیرفت. بیستوپنج خرداد، بلوغ و کمالِ فضیلتِ شهروندی چونان فضیلتِ سیاسی بود در مسیر آزادی. رضا زمان
توصیه این است که حکومتها باید فرآیندِ حکومت و نیز رفتارهایِ حکومتی را معطوف به فرآوردهای، به نامِ ”شادکامی شهروندان‟ کنند. و، بنابراین، در مقامِ داوری دربابِ موفّقیّت/شکست یا خوبی/بدیِ یک نظامِ حکومتی و دربابِ مقایسهیِ نظامهایِ حکومتی با یکدیگر، ملاک، معیار، سنجه، و میزان باید وسعت و عمقِ شادکامیِ شهروندان باشد.
گزارشِ تحقیقاتِ تجربی، میدانی، و آماریِ انجامگرفته، نیز، عبارت است از این که شادکامیِ شهروندانِ هر حکومت یا جامعهای به هفت عاملِ مهمّ بستگیِ تمام دارد، به نحوی که میتوان این شادکامی را تابعی از این هفت متغیّر قلمداد کرد. این هفت عامل عبارت اند از:
۱) خُلقوخویِ موروثیِ هرکس؛ ۲) ازدواج: در تقابل با تجرّد، از دست دادنِ همسر، متارکه با همسر، و زندگیِ مشترک امّا نه با ازدواجِ رسمی؛ ۳) داشتنِ روابطِ اجتماعی، مانندِ دوستی و همنشینی، مشارکت در گروههایِ اجتماعی، و انجام دادنِ کارهایِ خیریّه و رایگانبخشانه؛ ۴) داشتنِ رضایتِ شغلی-حرفهای، در تقابل با نداشتنِ رضایت از شغل و حرفهیِ خود و از دست دادنِ شغل و حرفه، اعمّ از این که این از دست دادنِ شغل و حرفه ناشی از اخراجِ دستهجمعیِ گروهی از شاغلان به کار، از جمله آن شهروندِ خاصّ، باشد (به اصطلاحِ نادرستِ رایج، ناشی از تعدیلِ نیروها) یا ناشی از اخراجِ فقط همان شهروند، به علّتی خاص؛ ۵) تلقّیِ خودِ شخص از چند و چونِ سلامتِ جسمانی و بدنیِ خود، در تقابل با تلقّیی که پزشکان از این امر دارند؛ ۶) داشتنِ ایمانِ دینی و مذهبی یا، لااقلّ، داشتنِ آرمانی شخصی که کمابیش به اندازهیِ ایمانِ دینی و مذهبی به آدمی قُوت و قُوَّتِ ذهنی و روانی بدهد، مانندِ آرمانِ آشتی و دوستی با محیطِ زیست و آرمانِ سادهزیستیِ خودخواسته؛ و ۷) داشتِن نظامِ حکومتیِ مردمسالار، ملتزم و متعهّد به آزادیهایِ سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و اجتماعیِ شهروندان، کاملاً پایبند به قانونِ اساسی و سایرِ قوانینِ کشور، کارآمد و مشکلگشا، دارایِ کمترین میزانِ خشونتورزی، دارایِ کمترین میزانِ فساد، برخوردار از اعتمادِ کاملِ شهروندان (مخصوصاً پلیس و قوّهیِ قضائیّه)، و مسؤولیّتپذیر و پاسخگو.
مصطفی ملکیان
گزارشِ تحقیقاتِ تجربی، میدانی، و آماریِ انجامگرفته، نیز، عبارت است از این که شادکامیِ شهروندانِ هر حکومت یا جامعهای به هفت عاملِ مهمّ بستگیِ تمام دارد، به نحوی که میتوان این شادکامی را تابعی از این هفت متغیّر قلمداد کرد. این هفت عامل عبارت اند از:
۱) خُلقوخویِ موروثیِ هرکس؛ ۲) ازدواج: در تقابل با تجرّد، از دست دادنِ همسر، متارکه با همسر، و زندگیِ مشترک امّا نه با ازدواجِ رسمی؛ ۳) داشتنِ روابطِ اجتماعی، مانندِ دوستی و همنشینی، مشارکت در گروههایِ اجتماعی، و انجام دادنِ کارهایِ خیریّه و رایگانبخشانه؛ ۴) داشتنِ رضایتِ شغلی-حرفهای، در تقابل با نداشتنِ رضایت از شغل و حرفهیِ خود و از دست دادنِ شغل و حرفه، اعمّ از این که این از دست دادنِ شغل و حرفه ناشی از اخراجِ دستهجمعیِ گروهی از شاغلان به کار، از جمله آن شهروندِ خاصّ، باشد (به اصطلاحِ نادرستِ رایج، ناشی از تعدیلِ نیروها) یا ناشی از اخراجِ فقط همان شهروند، به علّتی خاص؛ ۵) تلقّیِ خودِ شخص از چند و چونِ سلامتِ جسمانی و بدنیِ خود، در تقابل با تلقّیی که پزشکان از این امر دارند؛ ۶) داشتنِ ایمانِ دینی و مذهبی یا، لااقلّ، داشتنِ آرمانی شخصی که کمابیش به اندازهیِ ایمانِ دینی و مذهبی به آدمی قُوت و قُوَّتِ ذهنی و روانی بدهد، مانندِ آرمانِ آشتی و دوستی با محیطِ زیست و آرمانِ سادهزیستیِ خودخواسته؛ و ۷) داشتِن نظامِ حکومتیِ مردمسالار، ملتزم و متعهّد به آزادیهایِ سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و اجتماعیِ شهروندان، کاملاً پایبند به قانونِ اساسی و سایرِ قوانینِ کشور، کارآمد و مشکلگشا، دارایِ کمترین میزانِ خشونتورزی، دارایِ کمترین میزانِ فساد، برخوردار از اعتمادِ کاملِ شهروندان (مخصوصاً پلیس و قوّهیِ قضائیّه)، و مسؤولیّتپذیر و پاسخگو.
مصطفی ملکیان
چرا به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد
قرائن نشان میدهد دکتر مسعود پزشکیان دولتی عقلمحور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل میکنند؛ به ملت دروغ نمیگویند؛ وعدههای فریبنده نمیدهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمیشوند؛ در سپهری از شفافیت، صداقت و قانونمندی حرکت میکنند؛ خود را به حقوق شهروندی آحاد ملت ملتزم میدانند؛ از انتقاد استقبال میکنند؛ در عرصههای فرهنگی به خشونت متوسل نمیشوند؛ تزویر و ریا نمیورزند؛ به ضرورت توسعه همهجانبه پایدار برای رهایی از مشکلات و مغضلات کنونی کشور ایمان دارند و با جهل و فقر میستیزند؛ بیهوده دشمنتراشی نمیکنند و با تعامل سازنده با کشورهای جهان، ایران عزیز را از انزوا بیرون میآورند و در صحنه بینالملل جای شایستهای برای این کشور به وجود میآورند. به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد با این امید که آنچه گفتم و بسیاری دیگر از فضایلی که نگفتم، گرچه بهصورت نسبی، جامه تحقق بپوشد.
محمد مجتهد شبستری
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
قرائن نشان میدهد دکتر مسعود پزشکیان دولتی عقلمحور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل میکنند؛ به ملت دروغ نمیگویند؛ وعدههای فریبنده نمیدهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمیشوند؛ در سپهری از شفافیت، صداقت و قانونمندی حرکت میکنند؛ خود را به حقوق شهروندی آحاد ملت ملتزم میدانند؛ از انتقاد استقبال میکنند؛ در عرصههای فرهنگی به خشونت متوسل نمیشوند؛ تزویر و ریا نمیورزند؛ به ضرورت توسعه همهجانبه پایدار برای رهایی از مشکلات و مغضلات کنونی کشور ایمان دارند و با جهل و فقر میستیزند؛ بیهوده دشمنتراشی نمیکنند و با تعامل سازنده با کشورهای جهان، ایران عزیز را از انزوا بیرون میآورند و در صحنه بینالملل جای شایستهای برای این کشور به وجود میآورند. به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد با این امید که آنچه گفتم و بسیاری دیگر از فضایلی که نگفتم، گرچه بهصورت نسبی، جامه تحقق بپوشد.
محمد مجتهد شبستری
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
Forwarded from BBCPersian
اخلاق_انتخاباتی_در_انتخابات_غیر_اخلاقی.mp3
53.2 MB
🔈پادکست پرگار
🔻اخلاق انتخاباتی در انتخابات غیر اخلاقی
این هفته در پرگار؛ اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟
میهمانها:
حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی
@BBCPersian
🔻اخلاق انتخاباتی در انتخابات غیر اخلاقی
این هفته در پرگار؛ اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟
میهمانها:
حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی
@BBCPersian
کانال نو اندیشی دینی کیان pinned «چرا به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد قرائن نشان میدهد دکتر مسعود پزشکیان دولتی عقلمحور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل میکنند؛ به ملت دروغ نمیگویند؛ وعدههای فریبنده نمیدهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمیشوند؛ در…»
Forwarded from کانال خبری جمعیت خیریه غدیر
عنوان نشست 11: «خندۀ مِی»
در نشستی که در شب ۲۱ ماه رمضان توسط خانۀ فرهنگی غدیر برگزار شد بحثی را مطرح کردم با عنوان «گشایشهای الهیاتی مفهوم خدای نامشخص». در آن بحث با طرح مفهوم «خدای نامشخص» بستر متفاوتی را برای پرداختن به برخی مفاهیم مشکل الهیاتی پیشنهاد کردم. در پایان آن بحث پرسشها و نقدهای خوبی مطرح شد و فرصت پرداختن به همه آنها فراهم نبود. در هماندیشی شمارهٔ ۱۱ این بحث را به اختصار مطرح میکنم و سعی خواهم کرد به پرسشها و نقدهای باقی مانده از آن نشست پاسخی دهم. سپس به روال همیشه با بحث و پرسش و تبادل نظر در این موضوع هماندیشی خواهیم کرد.
در نشستی که در شب ۲۱ ماه رمضان توسط خانۀ فرهنگی غدیر برگزار شد بحثی را مطرح کردم با عنوان «گشایشهای الهیاتی مفهوم خدای نامشخص». در آن بحث با طرح مفهوم «خدای نامشخص» بستر متفاوتی را برای پرداختن به برخی مفاهیم مشکل الهیاتی پیشنهاد کردم. در پایان آن بحث پرسشها و نقدهای خوبی مطرح شد و فرصت پرداختن به همه آنها فراهم نبود. در هماندیشی شمارهٔ ۱۱ این بحث را به اختصار مطرح میکنم و سعی خواهم کرد به پرسشها و نقدهای باقی مانده از آن نشست پاسخی دهم. سپس به روال همیشه با بحث و پرسش و تبادل نظر در این موضوع هماندیشی خواهیم کرد.
📚 پرونده:
🔻چالشهای مأموریت ابراهیم
✍ ابوالقاسم فنایی، فاطمه توفیقی، سیدابراهیم موسوی، اردشیر منصوری و ابراهیم احمدیان
✔️دستور خداوند برای به قربانگاه رفتن ابراهیم و فرزندش، مأموریتی بوده که امروزه ابعاد متفاوت آن، روشنفکران و نواندیشان را با چالشهای تفسیری و الهیاتی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی و… مواجه کرده است. مقالات و یادداشتهای ابوالقاسم فنایی، اردشیر منصوری، فاطمه توفیقی، سیداکبر موسوی و ابراهیم احمدیان در پی توضیح بخشی از این چالشهاست.
📎 پیوند به پرونده چالشهای مأموریت ابراهیم در سایت دینآنلاین
🔻چالشهای مأموریت ابراهیم
✍ ابوالقاسم فنایی، فاطمه توفیقی، سیدابراهیم موسوی، اردشیر منصوری و ابراهیم احمدیان
✔️دستور خداوند برای به قربانگاه رفتن ابراهیم و فرزندش، مأموریتی بوده که امروزه ابعاد متفاوت آن، روشنفکران و نواندیشان را با چالشهای تفسیری و الهیاتی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی و… مواجه کرده است. مقالات و یادداشتهای ابوالقاسم فنایی، اردشیر منصوری، فاطمه توفیقی، سیداکبر موسوی و ابراهیم احمدیان در پی توضیح بخشی از این چالشهاست.
📎 پیوند به پرونده چالشهای مأموریت ابراهیم در سایت دینآنلاین
دینآنلاین
چالشهای مأموریت ابراهیم
دستور خداوند برای به قربانگاه رفتن ابراهیم و فرزندش، مأموریتی بوده که امروزه ابعاد متفاوت آن، روشنفکران و نواندیشان را با چالشهای تفسیری و الهیاتی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی و... مواجه کرده است. مقالات و یادداشتهای ابوالقاسم فنایی، اردشیر منصوری، فاطمه توفیقی،…
📌مقایسهی سفرهای انتخاباتی جلیلی و پزشکیان به قم
📖محسنحسام مظاهری:
۱
قم در مناسبات سیاسی پس از انقلاب جایگاه استراتژیکی دارد. چراکه در حکومت دینی ج.ا. دوشادوش تهران که پایتخت سیاسی است، قم پایتخت مذهبی کشور محسوب میشود و در مناسبات و تحولات کشور خواهناخواه نقشآفرین است. همین موقعیت، همواره تهران را نیازمند همراهی و حمایت قم کرده و هرازگاه گذر مسئولان و مدیران کشور را به این شهر میکشاند.
۲
در ایام انتخابات ریاستجمهوری هم قم یکی از اهداف سفر نامزدهای اصلی است که هرکدام میکوشند از این سفر کسب اعتبار مذهبی کنند و از سبد رأی بدنهی متدینین سهم بیشتری به خود اختصاص دهند.
البته در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو، تا امروز نقشآفرینی قم کمتر از ادوار قبلی بوده و هنوز بسیاری از مراجع تقلید و سازمانهای حوزوی موضع صریح و جدی دراینباره نگرفتهاند.
۳
درهرحال، از میان شش نامزد انتخابات، تاکنون جلیلی (در ۲۴ خرداد) و پزشکیان (در ۲۶ خرداد) راهی قم شدهاند. مقایسهی دیدارهای این دو نفر با مراجع مذهبی معنادار و قابل تحلیل است. بهویژه که این دو موقعیت متفاوتی از دیگر رقبای خود دارند. چراکه پورمحمدی به سبب روحانیبودن و نیز عضویت در یک تشکل روحانی (جامعه روحانیت مبارز) مناسبات متفاوتی با مراجع دارد و قالیباف، زاکانی و قاضیزاده نیز بهجهت حضور در مناصب رسمی، موقعیت متمایزی دارند. بین این شش نامزد، تنها جلیلی و پزشکیان تنها به عنوان کاندیدای انتخابات و نه منصب رسمی به دیدار علمای قم رفتهاند.
۴
اولین نکتهی جالب توجه آن است که سعید جلیلی باوجود آنکه نامزد خالص اسلامگرایان محسوب شده و بدنهی هوادارانش، تظاهرات مذهبی غلیظتری دارند و خودش نیز در مقایسه با دیگران شعارهای «انقلابی»تر و مذهبیتری سر داده، اما در سفر به قم تنها با دو نفر از علمای شاخص حوزه دیدار کرده است (یا درستتر: موفق به دیدار شده است): یک مرجع تقلید (آقای نوری همدانی) و یک نامزد نهچندان شناختهشدهی مرجعیت در آینده (آقای علیاکبر سیفی مازندرانی). از نظر گرایش، این هردو به یک جریان یعنی اسلام سیاسی تعلق دارند. آقای نوری همدانی سیاسیترین مرجع تقلید فعلی و مورد رجوع اصولگرایان است و آقای سیفی هم به طیف تندرو و رادیکال اصولگرایی (جریان پایداری) قرابت دارد. به جز این دو خبری از دیدار جلیلی با علمای شاخص دیگر در رسانهها منتشر نشده است. همچنین وی دیداری با تشکلهای مهم حوزوی و مشخصاً «جامعه مدرسین حوزهی علمیه قم» که همواره تشکلی با گرایش سیاسی به جناح راست (اصولگرا) بوده، نداشته است. فقدان حامی مهم جلیلی در قم یعنی آقای مصباح یزدی را از زمینههای چنین خلأیی باید دانست.
۵
در مقابل، پزشکیان بهعنوان نامزد رسمی جریان اصلاحطلب، در سفر به قم موفق به دیدار با سه مرجع تقلید (آقایان جوادی آملی، بیات زنجانی و کریمی زنجانی) و یکی از علمای در آستانهی مرجعیت (آقای میرمحمد یثربی) شده است. علاوه بر این وی با اعضای یک تشکل مهم حوزوی یعنی «مجمع محققین و مدرسین حوزهی قم» (با گرایش به جناح چپ و اصلاحطلب) و برخی از روحانیون مؤثر مانند آقای سیدحسن خمینی نیز دیدارهای صمیمانهای داشته است.
نکتهی مهم تنوع گرایشهای این دیدارشوندگان است که از آقای بیات بهعنوان نمایندهی جریان نوسنتی و دارای گرایش اصلاحطلبی، تا آقایان کریمی و یثربی که نمایندگان جریان سنتگرا هستند و آقای جوادی آملی که بهعنوان شخصیتی معتدل و میانهرو شناخته میشود را شامل شده است. این میان بهطور خاص دیدار نامزد اصلاحات با دو عالم سنتگرا (که گرچه در فضای سیاسی چندان شناختهشده نیستند، اما هرکدام حوزهی تأثیر خود را در بدنهی سنتی حوزه دارند) مهمتر است. از آنجهت که اصلاحطلبان همیشه متهم به فاصلهداشتن با بدنهی مرجعیت بهویژه لایهی سنتگرا بودهاند.
اینکه آیا این دیدارها نوید تغییر در مناسبات جریان اصلاحات با نهاد مرجعیت را دارد یا صرفاً باید آن را به تعلقات مذهبی شخصی پزشکیان مرتبط دانست، در آینده مشخص میشود.
۶
اما یک تفاوت دیگر میان سفر دو نامزد میتوان دید. اینکه جلیلی میتینگ انتخاباتی نسبتاً پرشوری در مسجد امام حسن عسکری داشته که بسیاری از جمعیت را طلاب جوان تشکیل میدادهاند، اما در برنامهی پزشکیان چنین دیداری با طلاب نبوده و اگر هم میبود، به احتمال زیاد جمعیت زیادی از طلاب در آن شرکت نمیکرد.
این ادامهی روندی است که میتوان گفت از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ آغاز شد: تفاوت گرایش رأس و بدنه. تفاوت بین علمای ردهبالا و مراجع با بدنهی طلاب. مصداق این تفاوت را میتوان در همراهی و سمپاتی بخش قابل توجهی از طلاب با احمدینژاد بهموازات روابط طرد وی با مراجع و یا روابط نزدیک روحانی با مراجع بهموازات موضع منفی طلاب نسبت به وی سراغ گرفت.
#عصراندیشه
📖محسنحسام مظاهری:
۱
قم در مناسبات سیاسی پس از انقلاب جایگاه استراتژیکی دارد. چراکه در حکومت دینی ج.ا. دوشادوش تهران که پایتخت سیاسی است، قم پایتخت مذهبی کشور محسوب میشود و در مناسبات و تحولات کشور خواهناخواه نقشآفرین است. همین موقعیت، همواره تهران را نیازمند همراهی و حمایت قم کرده و هرازگاه گذر مسئولان و مدیران کشور را به این شهر میکشاند.
۲
در ایام انتخابات ریاستجمهوری هم قم یکی از اهداف سفر نامزدهای اصلی است که هرکدام میکوشند از این سفر کسب اعتبار مذهبی کنند و از سبد رأی بدنهی متدینین سهم بیشتری به خود اختصاص دهند.
البته در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو، تا امروز نقشآفرینی قم کمتر از ادوار قبلی بوده و هنوز بسیاری از مراجع تقلید و سازمانهای حوزوی موضع صریح و جدی دراینباره نگرفتهاند.
۳
درهرحال، از میان شش نامزد انتخابات، تاکنون جلیلی (در ۲۴ خرداد) و پزشکیان (در ۲۶ خرداد) راهی قم شدهاند. مقایسهی دیدارهای این دو نفر با مراجع مذهبی معنادار و قابل تحلیل است. بهویژه که این دو موقعیت متفاوتی از دیگر رقبای خود دارند. چراکه پورمحمدی به سبب روحانیبودن و نیز عضویت در یک تشکل روحانی (جامعه روحانیت مبارز) مناسبات متفاوتی با مراجع دارد و قالیباف، زاکانی و قاضیزاده نیز بهجهت حضور در مناصب رسمی، موقعیت متمایزی دارند. بین این شش نامزد، تنها جلیلی و پزشکیان تنها به عنوان کاندیدای انتخابات و نه منصب رسمی به دیدار علمای قم رفتهاند.
۴
اولین نکتهی جالب توجه آن است که سعید جلیلی باوجود آنکه نامزد خالص اسلامگرایان محسوب شده و بدنهی هوادارانش، تظاهرات مذهبی غلیظتری دارند و خودش نیز در مقایسه با دیگران شعارهای «انقلابی»تر و مذهبیتری سر داده، اما در سفر به قم تنها با دو نفر از علمای شاخص حوزه دیدار کرده است (یا درستتر: موفق به دیدار شده است): یک مرجع تقلید (آقای نوری همدانی) و یک نامزد نهچندان شناختهشدهی مرجعیت در آینده (آقای علیاکبر سیفی مازندرانی). از نظر گرایش، این هردو به یک جریان یعنی اسلام سیاسی تعلق دارند. آقای نوری همدانی سیاسیترین مرجع تقلید فعلی و مورد رجوع اصولگرایان است و آقای سیفی هم به طیف تندرو و رادیکال اصولگرایی (جریان پایداری) قرابت دارد. به جز این دو خبری از دیدار جلیلی با علمای شاخص دیگر در رسانهها منتشر نشده است. همچنین وی دیداری با تشکلهای مهم حوزوی و مشخصاً «جامعه مدرسین حوزهی علمیه قم» که همواره تشکلی با گرایش سیاسی به جناح راست (اصولگرا) بوده، نداشته است. فقدان حامی مهم جلیلی در قم یعنی آقای مصباح یزدی را از زمینههای چنین خلأیی باید دانست.
۵
در مقابل، پزشکیان بهعنوان نامزد رسمی جریان اصلاحطلب، در سفر به قم موفق به دیدار با سه مرجع تقلید (آقایان جوادی آملی، بیات زنجانی و کریمی زنجانی) و یکی از علمای در آستانهی مرجعیت (آقای میرمحمد یثربی) شده است. علاوه بر این وی با اعضای یک تشکل مهم حوزوی یعنی «مجمع محققین و مدرسین حوزهی قم» (با گرایش به جناح چپ و اصلاحطلب) و برخی از روحانیون مؤثر مانند آقای سیدحسن خمینی نیز دیدارهای صمیمانهای داشته است.
نکتهی مهم تنوع گرایشهای این دیدارشوندگان است که از آقای بیات بهعنوان نمایندهی جریان نوسنتی و دارای گرایش اصلاحطلبی، تا آقایان کریمی و یثربی که نمایندگان جریان سنتگرا هستند و آقای جوادی آملی که بهعنوان شخصیتی معتدل و میانهرو شناخته میشود را شامل شده است. این میان بهطور خاص دیدار نامزد اصلاحات با دو عالم سنتگرا (که گرچه در فضای سیاسی چندان شناختهشده نیستند، اما هرکدام حوزهی تأثیر خود را در بدنهی سنتی حوزه دارند) مهمتر است. از آنجهت که اصلاحطلبان همیشه متهم به فاصلهداشتن با بدنهی مرجعیت بهویژه لایهی سنتگرا بودهاند.
اینکه آیا این دیدارها نوید تغییر در مناسبات جریان اصلاحات با نهاد مرجعیت را دارد یا صرفاً باید آن را به تعلقات مذهبی شخصی پزشکیان مرتبط دانست، در آینده مشخص میشود.
۶
اما یک تفاوت دیگر میان سفر دو نامزد میتوان دید. اینکه جلیلی میتینگ انتخاباتی نسبتاً پرشوری در مسجد امام حسن عسکری داشته که بسیاری از جمعیت را طلاب جوان تشکیل میدادهاند، اما در برنامهی پزشکیان چنین دیداری با طلاب نبوده و اگر هم میبود، به احتمال زیاد جمعیت زیادی از طلاب در آن شرکت نمیکرد.
این ادامهی روندی است که میتوان گفت از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ آغاز شد: تفاوت گرایش رأس و بدنه. تفاوت بین علمای ردهبالا و مراجع با بدنهی طلاب. مصداق این تفاوت را میتوان در همراهی و سمپاتی بخش قابل توجهی از طلاب با احمدینژاد بهموازات روابط طرد وی با مراجع و یا روابط نزدیک روحانی با مراجع بهموازات موضع منفی طلاب نسبت به وی سراغ گرفت.
#عصراندیشه
Forwarded from انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM